دانلود فیلم اوپنهایمر Oppenheimer 2023 زیرنویس فارسی چسبیده
خلاصه داستان
داستان دانشمند آمریکایی جی رابرت اوپنهایمر و نقش او در ساخت بمب اتمی
لینک های دانلود
نسخه زیرنویس چسبیده
نسخه زبان اصلی
با وجود تمام گمانهزنیهای پیش از اکران درباره اینکه چگونه فیلم اوپنهایمر حماسه آنالوگ کریستوفر نولان، انفجار اولین بمب اتمی را دوباره خلق میکند، اما دیدنیترین جذابیت فیلم چیز دیگری است: چهره انسان.
این بیوگرافی سه ساعته جی رابرت اوپنهایمر (کیلین مورفی) که با بازی در سریال پیکی بلایندرز به شهرت عظیمی رسید فیلمی است درباره چهره ها. هر کدام از شخصیت های فیلم بسیار حرف میزنند آن ها گوش دهید. آنها به اخبار خوب و بد واکنش نشان می دهند. و گاهی اوقات آنها در ذهن خود گم می شوند – نه بیشتر از شخصیت، سرپرست تیم سلاح های هسته ای در لوس آلاموس که سهم آخرالزمانی او در علم باعث شد او لقب پرومتئوس آمریکایی را به خود اختصاص دهد (طبق عنوان منبع اصلی نولان، زندگی نامه کای برد و مارتین جی شرمن بوده است). نولان و هویت ون هویتما، فیلمبردار، از سیستم فیلم IMAX با فرمت بزرگ استفاده میکنند، نه تنها برای به تصویر کشیدن شکوه و جلال منظرههای بیابانی نیومکزیکو، بلکه برای خونسردی بیرونی و آشفتگی درونی اوپنهایمر، ریاضیدانی درخشان و نمایشگر و رهبر کمکلاسی که طبیعت تکاندهنده و زندگی خصوصی و سیریناپذیر او را به فاجعهای بزرگ تبدیل کرده بود، در مقابل هم قرار میدهند. کلوزآپ پس از کلوزآپ چهره ستاره کیلیان مورفی را نشان میدهد که به فاصله میانی، خارج از صفحه و گاهی مستقیماً به لنز خیره شده است، در حالی که اوپنهایمر از تعاملات ناخوشایند جدا میشود یا در خاطرات، خیالپردازیها و کابوسهای بیداری گم میشود. فیلم اپنهایمر Oppenheimer قدرت کلوزآپهای عظیم از چهرههای افراد را در حال دستوپنجه نرم کردن با اینکه چه کسی هستند، و دیگران تصمیم گرفتهاند که هستند، و با خود و دیگران چه کردهاند، دوباره کشف میکند.
گاهی اوقات نمای نزدیک از چهره افراد با فلاش کات وقایعی که اتفاق نیفتاده یا قبلاً رخ داده اند، قطع می شود. تصاویر تکراری از شعله، آوار، و انفجارهای کوچکتر با واکنش زنجیره ای که شبیه رشته های ترقه است، و همچنین تصاویر غیر محترقه که فجایع هولناک و شخصی دیگری را تداعی می کنند وجود دارد. (در این فیلم فلاشبکهای تدریجی در حال گسترش زیادی وجود دارد، جایی که شما ابتدا نگاهی اجمالی به چیزی میبینید، سپس کمی بیشتر از آن، و سپس در نهایت کل چیز را میبینید.) اما اینها فقط به بمب بزرگی که تیم اوپنهایمر امیدوار است در بیابان منفجر شود، یا بمب های کوچکی که دائماً در زندگی اوپنهایمر در حال منفجر شدن هستند مربوط نمیشود، گاهی اوقات به دلیل فشار دادن دکمهای قرمزتر یا بزرگتر در زندگی او. و مواقع دیگر به این دلیل که اشتباهی ساده لوحانه یا بدون فکر مرتکب شد که مدت ها پیش کسی را عصبانی کرده بود و فرد مظلوم با یک بمب با تاخیر زمانی تاوان میدهد. برش “شکاف”، برای قرض گرفتن یک کلمه فیزیک، همچنین استعاره ای است برای اثر دومینوی ناشی از تصمیمات فردی، و واکنش زنجیره ای که باعث می شود چیزهای دیگری در نتیجه اتفاق بیفتند. این اصل همچنین با تصاویر مکرر امواج در آب تجسم می شود که با نمای نزدیک از قطرات باران شروع می شود که دایره های در حال گسترش را روی سطح ایجاد می کند که هم پایان کار اوپنهایمر به عنوان مشاور دولتی و یک شخصیت عمومی و هم انفجار اولین بمب هسته ای در لوس آلاموس (که ناظران آن را می بینند، سپس می شنوند و در نهایت تاثیر آن را احساس می کنند) را نشان می دهد.
وزن علایق و معانی فیلم بر دوش چهره هاست – نه فقط اوپنهایمر، بلکه شخصیت های مهم دیگر، از جمله ژنرال لزلی گرووز (مت دیمون)، ناظر نظامی لس آلاموس. کیتی اوپنهایمر (امیلی بلانت) همسر رنج کشیده رابرت، که اگر شوهرش فقط گوش می داد، ذهن تاکتیکی او می توانست از بسیاری از فاجعه ها جلوگیری کند. و لوئیس اشتراوس (رابرت داونی جونیور)، رئیس کمیسیون انرژی اتمی که اوپنهایمر را به دلایل زیادی تحقیر میکرد، از جمله تصمیم او برای فاصله گرفتن از ریشههای یهودیاش، و چندین سال تلاش کرد تا حرفه اوپنهایمر پس از لوس آلاموس را از مسیر خارج کند. دومی داستان کامل مجاور خود را در مورد کوچک بودن، متوسط بودن، و حسادت تشکیل می دهد. اشتراوس نسبت به موتزارت اوپنهایمر سالیری است، و مرتباً و اغلب به طرز رقت انگیزی به دیگران یادآوری می کند که او در گذشته فیزیک نیز خوانده است و برخلاف اوپنهایمر هوادار کمونیست، فرد خوبی است. (این فیلم ادعا می کند که اشتراوس پرونده FBI را در مورد انجمن های مترقی و کمونیستی خود به شخص ثالثی فاش کرده است که سپس به مدیر دفتر، جی. ادگار هوور، نامه نوشته است.
این فیلم اغلب از یکی از اصول فیزیک کوانتومی صحبت می کند که معتقد است مشاهده پدیده های کوانتومی توسط آشکارساز یا ابزار می تواند نتایج این آزمایش را تغییر دهد. ویرایش آن را با قاببندی مجدد ادراک ما از یک رویداد برای تغییر معنای آن نشان میدهد، و فیلمنامه این کار را با افزودن اطلاعات جدیدی انجام میدهد که احساس ما را از اینکه چرا یک شخصیت کاری انجام داده است، یا اینکه آیا میدانند چرا آن کار را انجام داده، تضعیف، تضاد یا گسترش میدهد.
من معتقدم که این واقعاً همان چیزی است که “اپنهایمر” در مورد آن است، بسیار بیشتر از خود بمب اتمی، یا حتی تاثیر آن بر جنگ و جمعیت غیرنظامی ژاپن، که در مورد آن صحبت می شود اما هرگز نشان داده نمی شود. این فیلم نشان میدهد که بمب اتم با گوشت انسان چه میکند، اما بازآفرینی حملات واقعی به ژاپن نیست: اوپنهایمر رنجدیده آمریکاییها را تصور میکند که از آن عبور میکنند. این تصمیم ساخت فیلم احتمالاً هم بینندگانی را که خواهان حسابرسی مستقیم تری با نابودی هیروشیما و ناکازاکی بودند و هم با کسانی که استدلال های مطرح شده توسط اشتراوس و دیگران را پذیرفته اند که بمب ها باید پرتاب می شدند، مخالفت کند زیرا ژاپن هرگز در غیر این صورت تسلیم نمی شد. این فیلم نشان نمیدهد که آیا فکر میکند این تفسیر درست است یا بیشتر با اوپنهایمر و دیگرانی که اصرار داشتند ژاپن در آن نقطه در جنگ جهانی دوم به زانو درآمده است و در نهایت بدون حملات اتمی که صدها هزار غیرنظامی را کشتند، تسلیم میشود. نه، این فیلمی است که به خود اجازه آزادی و اغماض را به رمان نویسان، شاعران و آهنگسازان اپرا می دهد. آن کاری را که ما انتظار داریم انجام می دهد: زندگی اوپنهایمر و دیگر افراد مهم تاریخی را در مدار او به شیوه ای جسورانه دراماتیک کنید و همچنین اجازه دهید همه شخصیت ها و همه رویدادها به صورت استعاری و نمادین نیز مورد استفاده قرار گیرند، به طوری که آنها به عناصر اشاره گرایانه در بوم بسیار بزرگتری تبدیل شوند که در مورد اسرار شخصیت و تصمیمات غیراجتماعی افراد و شخصیت های انسانی است.
این یکی دیگر از نکات قابل توجه در مورد «اپنهایمر» است. این کاملاً در مورد اوپنهایمر نیست، حتی اگر چهره ترسناک و چشمان ترسناک و در عین حال مات مورفی بر فیلم غالب است. همچنین در مورد تأثیر شخصیت و تصمیمات اوپنهایمر بر سایر افراد است، از سایر اعضای با اراده تیم توسعه بمب اتمی او (از جمله ادوین تلر بنی سافدی، که می خواست برای ساخت بمب هیدروژنی بسیار قوی تر از پیش بگذرد، و در نهایت این کار را انجام داد) تا کیتی محاصره شده. معشوقه اوپنهایمر، ژان تاتلوک (فلورانس پیو، که برخی از موارد خودسوزی گلوریا گراهام را دارد). ژنرال گرووز، که اوپنهایمر را علیرغم گستاخی اش دوست دارد، اما قرار نیست با او در مورد دولت ایالات متحده طرف شود. و حتی هری ترومن، رئیسجمهور ایالات متحده که دستور پرتاب بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی را صادر کرد (با بازی در نقشی شگفتانگیز توسط گری اولدمن) و اوپنهایمر را بهعنوان یک «گریهبچه» سادهلوح و خودشیفته که تاریخ را عمدتاً بر اساس احساسات خود میبیند، مورد تمسخر قرار میدهد.
ویرایش جنیفر لِم منشوری و بی امان است، اغلب به روشی ضعیف ترنس مالیک، که در عرض چند ثانیه از سه یا چند دوره زمانی پرش می کند. این اثر با موسیقی تقریباً بیوقفهای از لودویگ گورانسون پیوند خورده است که با دیالوگها و مونولوگهای به همان اندازه بیوقفه ترکیب میشود تا یک نوع آریا عجیب و غریب اما متمایز از نظر علمی را ایجاد کند که احتمالاً خواندن Prometheus آمریکایی در حین گوش دادن به لیست پخش موسیقیهای فیلمهای فیلیپ گلس شبیه آن است. فیلمهای غیرخطی مانند این، نسبت به فیلمهای خطی، عملکرد بهتری در ثبت حرکات ماشین شیطان پینبال هشیاری انسان دارند، و همچنین خواندن یک کتاب دانای کل سوم شخص (یا زندگینامهای که به خود اجازه میدهد تصور کند سوژههایش چه فکر یا احساسی داشتهاند) چگونه است. همچنین به طور متناقضی فرآیند ذهنی خواندن یک متن و پاسخ به آن را از لحاظ احساسی و درونی و همچنین فکری به تصویر می کشد. ذهن به متن لنگر می ماند. اما به بیرون از آن نیز می پرد و متن را به متون دیگر، به دانش بیرونی، و به تجربه و تصورات خود متصل می کند.
این بررسی به طرح فیلم یا تاریخ دنیای واقعی که الهام گرفته از آن است نپرداخته است، نه به این دلیل که مهم نیست (البته که اینطور است) بلکه به این دلیل که – همانطور که همیشه در مورد نولان صادق است – جذابیت اصلی داستان نیست، خود داستان، بلکه نحوه بیان فیلمساز است. نولان به عنوان یک نمایشنامه نویس کمتر از نیمی شومن، نیمی ریاضی دان مورد تمسخر قرار گرفته است که بلاک باسترهای مهیج، پیچیده، اما در نهایت درهم و برهم و ساده می سازد که به اندازه داستان ها معما هستند. اما اینکه آیا این شخصیتپردازی تا به حال کاملاً درست بوده است (و من به طور فزایندهای متقاعد میشوم که هرگز چنین نبوده است) به نظر میرسد که وقتی میبینید چقدر متفکرانه و با ارزش در زندگینامه یک شخص واقعی به کار گرفته شده است، به نظر نمیرسد. به نظر میرسد که «اپنهایمر» به گذشتهنگر میتواند نقطه عطفی در فیلمشناسی کارگردان به نظر برسد، وقتی او تمام شیوههای سبکی و تکنیکی را که در بیست سال گذشته در بلاکباسترهای روشنفکرانه انجام میداد، به کار میگیرد و آنها را به سمت درون میگرداند، و از آنها برای کاوش در درونیترین حفرههای داستانی متحرک، نه فقط به تکههای متحرک ذهن و قلب، استفاده میکند. تخته ها
این فیلم یک بیوگرافی آکادمیک-روانگردان در رگه آن فیلمهای الیور استون دهه 1990 است که در یک اینچ از زندگیشان ویرایش شدهاند (گاهی انگار صحنه نیمکت پارک در «جیافکی» به سه ساعت افزایش یافته است). در حالت استنلی کوبریک، نوعی طنز سیاه نیز وجود دارد، مانند زمانی که مقامات ارشد دولتی برای بررسی لیستی از شهرهای احتمالی ژاپن برای بمباران گرد هم می آیند، و مردی که لیست را می خواند می گوید که به تازگی تصمیمی اجرایی برای حذف کیوتو از آن گرفته است، زیرا او و همسرش ماه عسل در آنجا بوده اند. (ارتباط کوبریک با حضور متیو مودین، ستاره فیلم «جلیقه تمام فلزی» که در نقش مهندس و مخترع آمریکایی وانوار بوش همبازی است، تقویت میشود.) به عنوان نمونهای از هنر عامهپسند برتر، تولید شده در استودیو، با تلنگری، «اوپنهایمر» از «مایکل مانندرس» و «مخالف مانندر» استفاده میکند. اد سنگ محک سینمای هنری مانند “هیروشیما مون عمور”، “گروفروش”، “همه آن جاز” و “پیک نیک در صخره آویزان”؛ و به ناچار «همشهری کین» (حتی یک معمایی شبیه غنچه رز در اطراف آنچه که اوپنهایمر و قهرمانش آلبرت انیشتین با بازی تام کونتی در حاشیه یک حوضچه پرینستون درباره آن صحبت کردند وجود دارد). اکثر اجراها کمی حس «فیلم قدیمی» دارند، به طوری که بازیگران از خطوط خود جدا می شوند و چهره خود را به اندازه یک داستان مدرن تر تکان نمی دهند. بسیاری از دیالوگ ها به سرعت ارائه می شوند و انرژی کمدی اسکروبال تولید می کنند. این به شدت در مشاجره های رابرت و کیتی در مورد بی احتیاطی جنسی و امتناع از گوش دادن به توصیه های بسیار عالی او رخ می دهد. بحثهای انتزاعیتر درباره قدرت و مسئولیت بین رابرت و ژنرال گرووز، و صحنههای بین اشتراوس و یکی از دستیاران سنا (آلدن ارنرایش) که به او مشاوره میدهد و در مقابل کمیتهای شهادت میدهد که امیدوار است او را برای خدمت در کابینه رئیسجمهور دوایت آیزنهاور تایید کند.
اما بهعنوان یک تجربه فیزیکی، «اپنهایمر» کاملاً چیز دیگری است – گفتن دقیقاً چیست، و این چیزی است که در آن بسیار جذاب است. قبلاً شکایت هایی شنیده بودم که فیلم “خیلی طولانی” است، که می توانست با انفجار اولین بمب به پایان برسد، و می توانست بدون چیزهایی در مورد زندگی جنسی اوپنهایمر و دشمنی اشتراوس این کار را انجام دهد، و اینکه اختصاص دادن زمان زیادی از زمان اکران، از جمله بیشتر ساعت سوم، در جایی که سه نفر از مقامات امنیتی یک جفت از دولت را به دست آوردند، به طرز انحرافی خودباخته است. و اشتراوس در تلاش برای تایید کابینه آیزنهاور است. اما گرایشهای آنتروپیک خشمگینانه فیلم مکمل بحثهای نظری در مورد چگونگی و چرایی شخصیت فردی و جمعی است. به درجات کمتر، همه شخصیتها در برابر دادگاه حاضر میشوند و برای تناقضات، ریاکاریها و گناهانشان مورد بازخواست قرار میگیرند. دادگاه آنجا در تاریکی است. اطلاعات به ما داده شده است، اما به ما گفته نشده است که چه تصمیمی بگیریم، که همان طور که باید باشد.
اگر به سینمای نولان و کار های او علاقه دارید به شما پیشنهاد می کنیم فیلم های شاهکار زیر را حتما تماشا کنید:
فیلم اینسپتین Inception ، فیلم تنت Tenet ، فیلم میان ستاره ای Interstellar ، فیلم ممنتو Memento …
محتوا بازبینی شده و مناسب تماشا با خانواده می باشد